سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اطمینان به هرکس، پیش از آزمودنش [نشانه]درماندگی است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 99 خرداد 31 , ساعت 7:15 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام آقای خوبم

آقاجانم اجازه!

 

«آدم برای زندگی کردن انگیزه می خواهد!»

این جمله ای است که خیلی از آدم ها می گویند. همان هایی که به قول خودشان انگیزه ای برای کار کردن ندارند.

گاهی اوقات راست می گویند. شایدم همیشه!

فقط تفاوتش این است که اسم هر چه که آن ها می گویند را نمی شود انگیزه گذاشت.

انگیزه ات هر چقدر بزرگتر باشد تلاشت هم بیشتر می شود اما اگر انگیزه مان مثل یک بادکنک باشد با یک فشار کوچک می ترکد!

.

.

.

 و اما بعد..

حالا من مانده ام و انگیزه ای که هم جان می ستاند و هم جان می دهد..!

امان از لحظه ای که مضطر کوچه پس کوچه های فراق شوی و موانع تو را به نفس نفس بیندازند.

من مانده ام و این انگیزه رسیدن اما چه کنم نه نای دویدنم هست و نه روی رفتنم!

مرا بگو چه کنم؟؟؟

 

پ ن:

منم مجنون بی لیلا، در این شهر غریب اما

تمام شهر لیلا می شود وقتی تو می آیی


یکشنبه 99 خرداد 11 , ساعت 6:20 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام آقای خوبم

آقاجانم اجازه!

 

آقا اجازه آمده ام غر بزنم شاید هم گله کنم! یا شکایت!

نمی دانم فقط می دانم این حرف ها خیلی وقت است اذیتم می کند.

اصلا نمی دانم زدنش نفعی دارد؟!

یعنی از نظر من نفع یعنی اینکه گره ایی که ایجاد شده باز شود.

در حیرتم از آدمهایی که در انجام مسئولیت شان کوتاهی میکنند و قسمت اعظمی از آن را بر گردن دیگران می اندازند و وقتی موفقیت طرف را می بینند، احساس رقابت بهشان دست می دهد! که چرا فلانی فلان مسئولیت را بهتر از من انجام می دهد؟ و راه حلی که به ذهنشان می رسد حذف گزینه است!

اگر دست به دامن حذف هم نشوند به جای رفاقت و همراهی، با احساس رقابت دائما روی مخ آن بینوا اسکیت می روند! یا مستقیم و غیرمستقیم چوب لای چرخش می کنند!!

خب مومن مسجد دیده یا ندیده! اگر تو وظیفه ات را درست انجام داده بودی فلانی وارد عمل نمی‌شد!

پس بهتر است به جای این رفتارها، توانمندی های‌مان را افزایش بدهیم و وظایفی که بر دوش مان قرار دارد را با همکاری یکدیگر درست انجام بدهیم.

 

و اما بعد...

ببخشید که واضح تر نتونستم بگم. ان شاء الله یه روزی که خدا با رحمت رحیمیه اش بهم نظر میکنه این حرفها به طورمستقیم به مخاطبین خاصش زده خواهد شد. امیدوارم قبل اون روز این مطالب توسط اونها خونده بشه و متوجه اشتباه شون بشند و از خطاشون کاسته بشه. 

خدایا عاقبت تمام لحظات مون رو ختم بخیر کن


چهارشنبه 99 اردیبهشت 3 , ساعت 10:52 عصر

بسم الله النور

سلام آقای خوبم

آقا اجازه!

 

این روزها روزهای عجیبی است. روزهایی که فرصتی ایجاد شده تا آدمها بیشتر به آینه وجودشان نگاه کنند.

و حالا من..

روزهای اول خوب بود. من بودم و خدا و خودم!

کم کم که گذشت این مرض کوفتی عادت کردن باز هم گریبان مان را گرفت!

عادت کردیم..

به چه؟

به شرایط خانه ماندن و فضای مجازی و کلی کار که می شود در این وقت ایجاد شده انجام داد.

و باز هم گم شدیم!

و دچار روزمرگی شدیم..

و حالا من گم شده ام. یعنی شاید اصلا پیدا نشدم..

آنقدر گم شده ام که خواستم کوس رسوایی خود بزنم!

گفتم شاید در این روزها بیشتر پیدایتان کنم ارباب...

اما نکردم!

افتاده ام در یک دور باطل و سالهاست دور خودم می چرخم. 

سالهاست ساربان گم کرده ام و حال آنکه ساربانم می نامند!!

سالهاست در این بیابان بی آب و علف، تشنه ماء معینی هستم که در زمان غیبت تان، محروم شده ایم

و چقدر دلم میخواهد رها شوم.. از هم چیز و از هم کس..

کاش میشد چند وقتی نبودم و نبودم و فقط من بودم و شما

 

پ ن: ابو بصیر  از امام باقر سلام الله علیه روایت کرده :که در تفسیر این کلام خدای تعالی:«قل ارایتم ان اصبح ماوکم غورا فمن یاتیکم بماء معین»

«بگو : بمن خبر دهید اگر آب (آشامیدنی )شما به زمین فرو رود چه کسی آب روان برایتان خواهد آورد؟»

فرمود: این آیه درباره امام قائم  سلام الله علیه نازل شده است می فرماید :اگر امام تان از غائب  شود و ندانید که او کجاست چه کسی امام ظاهری برای شما خواهد آورد ؟ تا اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خدای تعالی را برای شما بیاورد . سپس فرود : بخدا سوگند تاویل این آیه هنوز نیامده است و ناگزیر باید بیاید..

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ